مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

 «یادمان باشد تغییرات اجتماعی روندی کند، سخت و پیچیده دارد که در بسیاری از موارد با ریسک و خطرپذیری همراه است؛ در حالی که فعالیت در رسانه‌های اجتماعی سریع(بالحظه و همزمان)، راحت، کارآمد و موثر است که فعالیت در آن خطرپذیری چندانی هم ندارد. پس چه طور رسانه‌های اجتماعی برای موقعیت‌های سخت و موضوع‌های بلندمدت بکار گرفته شوند؟ رسانه‌های اجتماعی چه طور عمق درک ما را افزایش می‌دهند؟ این پرسش‌هایی است که هنوز برای آن پاسخی نیافته‌ایم.»

 

ادامه این مقاله را اینجا بخوانید.


* «نالش در بالش» را معادل Slacktivism قرار داده‌ام که از دو واژه انگلیسی Slacker و Activism ساخته شده و در فارسی «تنبعالیت» هم گفته می‌شود؛ ترکیبی مشتق از دو واژه تنبل و فعالیت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۷

              فلافل

دیشب برمی گشتم خونه پیاده و گرسنه. یه فلافلی کثیف تو خیابون مون هست. چرک از مغازه و صاحبش می باره. بدون دستکش فلافل ها و مخلفاتش رو گذاشت واسم تو نونی که معلوم بود مونده. با این حال جزو معدود دفعاتی بود که از تنهایی خوردن چیزی لذت بردم. چون کلا از غذا خوردن تنهایی خوشم نمی آد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۳

»همیشه استاد» عرصه علوم ارتباطات ایران در «روز دانشجو» تشییع می شود تا حتی جاودانه شدنش نیز با علم و تدریس و دانشگاه گره خورده باشد. دانشگاهی که از سال 83 قرار بود تاسیس شود و نشد؛ چون پدر علوم ارتباطات ایران باز هم باید به برخی مدیران فرهنگی دولت نهم و دهم توضیح می داد که او مروج علمی آمریکایی نیست.


شنبه دکتر کاظم معتمدنژاد از پیشانی دانشکده ای تشییع می شود که آن را با «معجزه امید» بنا کرد. امیدی که از صبر می آمد و صبری که از تفکری توسعه محور سرچشمه می گرفت. او یکی از کشف های اواخر دهه 30 مدیران کیهان بود که از دانشکده حقوق به روزنامه آمد برای ترجمه اخباری از فرانسه. از طرف کیهان آن زمان بورس ادامه تحصیل در فرانسه گرفت و به طور همزمان در سال 43 دکتری حقوق سیاسی و روزنامه نگاری را با هم به اتمام رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۳

شیخ دیپلمات گرچه دبیر شورای عالی امنیت ملی بود زمانی، ولی در گزارش 100 روزه‌اش دوباره تاکید کرد که سرهنگ نیست. روحانی بیشتر دوست دارد خود را حقوقدان بنامد و سایه امنیتی را از سر حوزه‌های فرهنگی- هنری کمی کوتاه کند.

برای همین هم تاکید می‌کند:‌ «انتقاد حق رسانه‌هاست و ما واقعا از نقد بدمان نمی‌آید». با این حال رسانه‌ها وقتی در جایگاه «مقایسه» بین رفتارهای دولت جدید و پیشین بر می‌آیند، سرآخر از دولت جدید در این 100 روزه راضی‌ترند. چون حداقل رویکرد رئیس‌جمهوری این است که می‌توان به رسانه‌ها اعتماد کرد و در این میان برای کنترل بعضی کژروی‌ها هیچ فیلتری در عرصه فرهنگ بهتر از افکار عمومی مردم نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۵:۰۳

24 سال یک جا مستاجر بودیم. نمی‌دانم تقصیر خوبی ما بود یا صاحبخانه که از سال 63 تا 87 مقیم زلف محله‌ای کابوس نشان شدیم. اوایل آب خوردن هم نداشتیم و کاملا بیاد دارم که روی دوش پدرم می‌نشستم و حدود یک کیلومتر راه می‌رفتیم تا به یک شیر آب برسیم و دبه 10 لیتری را پر آب کنیم و برگردیم. چند سال بعد گازکشی شد محله. سال 76 تلفن‌دار هم شدیم. دیگر لازم نبود برای هر تماس تا سرکوچه برویم و گوشه‌های ورآمده تلفن و کیوسکش دست و بال‌مان را زخمی کند.

 

بعد از رفتن از محله علامه امینی(انتهای پیروزی پل چهارم بلوار ابوذر) فقط یک نیمه شب به آنجا سر زدم. زیاد تغییر نکرده بود تا اینکه هفته پیش باز پیاده‌روی در محله کابوس‌هایم را شروع کردم. رفتم با خواب‌های همیشگی‌ام مواجه شوم. نمی‌دانم چرا تمام کابوس‌های من در همین بستر شکل می‌گیرد. خانه و پارک و محله‌ای نیمه تاریک و چنان مبهم که هر لحظه باید منتظر حمله یک آدم بی‌معرفت باشم در آن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۴:۰۰

مصاحبه شفقنا با من درباره روزنامه‌نگاری صلح را اینجا بخوانید.


مشروح گفت‌وگو

ارزش خبری برخورد، ارزشی خبری است که در روزنامه نگاری رایج مبنای فکری قرار گرفته است؛ به طوری‌که اخبار دارای این ارزش خبری همواره در رسانه‌ها دارای اولویت بوده‌اند و به نحوی مورد اقبال رسانه‌ای قرار گرفته‌اند. عده‌ای از اندیشمندان حوزۀ رسانه، اتفاقاتی که صلح را در برداشته باشد، فاقد ارزش خبری می‌دانند؛ به عقیدۀ آن‌ها آرامش خبر نیست و فاقد ارزشی برای خبر شدن است. این در حالی است که  علی شاکر  ،  دانش‌آموخته روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه طباطبایی   که موضوع پایان نامۀ فوق لیسانس او روزنامه نگاری صلح است، در گفتگو با  شفقنا رسانه   می­ گوید: مفاهیمی مثل صلح و امنیت از نان شب هم برای انسان ضروری‌تر و مهم‌تر است. در نوعی از روزنامه‌نگاری با عنوان روزنامه‌نگاری صلح، که برخاسته و نشأت گرفته از مفاهیمی چون صلح و امنیت است، بر اهدافی مثل افزایش توانایی‌های ارتباطی افراد برای حل مناقشات و منازعات تأکید می‌شود. به عقیدۀ شاکر این نوع روزنامه‌نگاری در ایران وجود ندارد و تا زمانی که ساختار آموزشی اصلاح نشود، این روزنامه‌نگاری جایی در این کشور نخواهد داشت. گفتگویی که در ادامه می­ خوانید علاوه بر تعاریف و مؤلفه‌های این نوع روزنامه‌نگاری، به چالش‌ها و موانع آن در دنیای امروز نیز می‌پردازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۲۵

این یادداشت مدتی قبل در روزنامه قانون منتشر شد.

بگذارید همین اول تکلیف بقیه این یادداشت کوتاه را روشن کنم و بگویم استقلال رسانه‌ای به‌طور مطلق به یک شوخی بیشتر شبیه است. پس باید این امر را روی یک طیف صفر تا صدی بررسی کنیم و ببینیم چه‌قدر وابسته یا مستقل است.

استقلال رسانه‌ای یعنی عدم وابستگی رسانه‌ها و عوامل و نهادهای رسانه‌ای به حکومت و عدم تاثیرپذیری فعالیت‌های آنان از انواع فشارهای مدیریتی، سیاسی یا مالی. این امر به‌طور مطلق نه در رسانه‌های ایران(به‌طور خاص) و نه در رسانه‌های دنیا قابل شناسایی نیست و بیشتر به یک شعار نزدیک است. در رسانه مستقل، دست نظارت خارجی مسئول سانسور محتوایی یا ساختاری نیست و روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها می‌توانند حقایق و وقایع را با توجه به اخلاق حرفه‌ای جست‌وجو، جمع‌آوری، تحلیل و منتشر کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۶:۱۱

سلام

راستش بعد از اینکه بلاگفا حدود 8 سال آرشیو وبلاگ قبلی‌ام را از بین برد، تصمیم گرفتم دیگر وبلاگ ننویسم. چون بودن در گذر فیس‌بوک به اندازه کافی ازم وقت می‌گرفت، اما دیدم خیلی موقع‌ها دوست دارم بیشتر بنویسم.

به لطف دوست خوبم حسن میثمی، با اینجا آشنا شدم و پس از اینکه ایشان چندین ماه پیش برایم دعوت‌نامه فرستادن، امشب تصمیم گرفتم که دوباره وبلاگ‌نویسی را شروع کنم و نوشته‌های گه‌گاهم را بگذارم همین جا.

من کارشناسی ارشد ارتباطات خوانده‌ام، اما عشق اول و آخرم هنر است. به موسیقی از همه بیشتر علاقمندم و بعد از آن به ادبیات، تئاتر، سینما، نقاشی و... در این زمینه‌ها با علاقه سعی می‌کنم که مطالعه کنم. در همین حال روزنامه‌نگاری و ارتباطات هم دغدغه روزانه‌ام است. به همین خاطر اسم این وبلاگ جدید را گذاشته هنر و ارتباطات تا دیگر فقط نام مدادسیاه را به دوش نکشد.

امیدوارم بعد از چند سال، اینجا همان بلای بلاگفا سرم نیاید و این دفترچه خاطرات عمومی، جایی باشد که اگر زنده ماندیم گاهی نگاهی بیندازیمش و صفایی بکنیم.

مخلص همه خوانندگان هم هستیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۸:۳۹