سواد رسانهای با کدام سرمایه پیوند دارد؟
1- سرمایه اقتصادی: پول که با آن میشود مالک چیزی شد
2- سرمایه اجتماعی: شبکه روابط گروهی و فردی ماست.
3- سرمایه فرهنگی: قدرت شناخت و توانایی استفاده از کالاهای فرهنگی که به تدریج و در جریان اجتماعی شدن آن را میآموزیم.
4- سرمایه نمادین: بخشی از سرمایه فرهنگی است و به معنی توانایی مشروعیت دادن، تعریف و ارزشگذاری کردن است.
آنچه که سرمایه فرهنگی را بیشتر میکند زمینه خانوادگی، طبقه احتماعی، نوع تعلیم و تربیت موفقیت دانشگاهی و علمی و ... است. ما فرهنگ حاکم را درک و در شکلی دیگر بازتولید و بازنشر میکنیم. بوردیو سرمایه فرهنگی را به مثابه دانشی (شناختی) میداند که افراد را قادر به تفسیر کدهای فرهنگی گوناگون میکند.
نکته مهم این است که سرمایه فرهنگی منجر به بازتولید فرهنگ طبقه مسلط میشود. چون امکانات مادی بیشتری دارند و دسترسی بیشتر به محصولات فرهنگی. به این ترتیب همانها هستند که تفسیر مرجح و غالب را انجام میدهند.
با این حساب در تفسیر نیز طبقهای حاکم میشود که توان داشتن ابزار ارتباطی را داشته باشد. تا زمانی که تلویزیون نداشته باشیم نمیتوانیم از تفسیر تصویر بگوییم. سواد خوانش انتقادی متن رسانهای هم بدون داشتن حداقلی از ابزار شدنی نیست. البته در میدان فرهنگ تکتک این سرمایههای قابلیت تبدیل شدن به هم را دارند.
بنابراین نمیتوان به طور خاص سواد رسانهای را متعلق به یک سرمایه ویژه دانست چون این سرمایهها حالتی در هم تنیده با هم دارند. چون نمیتوان فقط به واسطه سرمایه اقتصادی رادیویی خرید و گوشه خانه گذاشت. خواندن مطلب روزنامهها در خلاء صورت نمیگیرد. در واقع ما مطالب مبتلابه خویش را میخوانیم و درباره آن نظر داریم و این نظر و عقیده برخاسته از سرمایه اجتماعی ماست؛ چون آن را در شبکهای از افراد و گروهها آموختهایم.
اتفاقا همین شبکه به ما کمک کرده تا شیوه به کار گرفتن و تفسیر نشانهها را بیاموزیم. همین شبکه است که ما را به سمت تفکر انتقادی سوق میدهد. چون چندین عقل و تفکر کنار هم قرار میگیرد.
از سوی دیگر پیامها و رسانهها با هم رابطهای متعامل دارند. ما گاهی منظره کنار خانه خود را وقتی از تلویزیون تماشا میکنیم، نمیتوانیم بشناسیم؛ انگار که تلویزیون دنیای جدیدی خلق کرده و ما ناخودآگاه آن را جدا از خویش میپنداریم. هرچند که لحظهای بعد میتوانیم آن را فهم کنیم. برخی از اتفاقها تا زمانی که از بیبیسی یا صداوسیما پخش نشوند، برای ما چندان مهم نیستند. انگار که وقتی از فیلتر رسانه رد میشوند، شکلی تازه و مهم به خود میگیرند.
اما سواد رسانهای به ما کمک میکند تا مقهور همین جریان نشویم. گاهی همین رسانه در ساخت سرمایه نمادین نیز بسیار موثر عمل میکند. آدمهای مشهور بخش مهمی از تاثیرگذاری خود را مدیون رسانهها هستند و یک فرد با سطح سواد رسانهای قابل قبول میداند که با گفتهها و کردار این آدم مشهور باید چگونه برخورد کند. چون به واسطه سرمایههای اجتماعی و فرهنگی خویش دریافته که قرار نیست عقل انتقادی خود را در برابر پیامهای رسیده تعطیل کند.