آدمهای بیرویا چه شکلیاند؟
از قول انیشتین میگویند:«آدمها شبیه رویاهایشان میشوند» ولی این وسط تکلیف آدمهای بیرویا چیست؟ راستی آدمهای بیرویا چه شکلیاند؟
به نظر من آدمهای بیرویا وسط سرشان مو ندارد. توی استخر بیشتر کچلیشان معلوم است و این تُنُکی سر به سینهشان هم سرایت کرده. سینههایی آویزان از اضافه وزنی که در شکمشان بیشتر خودنمایی میکند. باسنی بزرگ دارند و به وقت یله بودن و بیخیالی، گشاد گشاد راه میروند. اراده ضعیفشان را با سرخوش بودن در لحظه توجیه میکنند و بینظمی را با بیارزش بودن عالم.
آدمهای بیرویا شبیه سایهای کمرنگاند. سایهای بخت برگشته که اسیر تابش نوری بیرحم شده. برای همین هم نه دیوارها که زمین خاکی هم میزبان گذرهای ناگهانی آنها نیست.
آدمهای بیرویا ران بزرگی دارند که تابستانها به هم ساییده میشود، شلوار لی پاره میکند و عرقسوز میآفریند. آدمهای بیرویا، حتی رویای لاغر کردن ران و باسن خویش را هم ندارند؛ چون میدانند اینها نه با داشتن رویا که با نداشتن هوس کوچک میشوند. این است که گاهی برای لاغر شدن آرزوی سرطان میکنند.
آدمهای بیرویا شبیه مرگاند. راستی مرگ چه شکلی است؟ اگر از من بپرسید میگویم مرگ وجودی بیشکل است. ولی اگر اصرار به تجسمش داشته باشیم شبیه یکی از کفههای ساعت شنی است. موقع تولد کفه زندگی به کفه مرگ میریزد. برای همین هم بخش زندگی در سالهای اولیه زندگی سنگینتر است ولی به تدریج کفه زندگی کوچکتر و سبکتر میشود. بعضیها سوراخ انتقال ریزههای زندگی به کفه مرگ را تنگتر میکنند تا آرامتر زندگی را از دست بدهند، ولی سوراخ انتقال زندگی به مرگ آدمهای بیرویا گشاد است. برای همین هم خیلی زود زندگی را از دست میدهند. زود پیر میشوند و امیدوارم که زودتر بمیرند!
آدمهای بیرویا پر از سرکوباند. با عالم بیرون که سهل است با خودشان هم تعارف دارند. به وحشیانهترین شکل با خویش کاری کردهاند که مودب و فداکار به نظر برسند و متاسفانه همین طور هم هستند. یک روز میآید که از این همه تعارف به خشم میآیند ولی هیچ فایدهای ندارد؛ چون زندگی را به کفه مرگ ریختهاند و رفته...
آدمهای بیرویا اعتماد به نفس پایینی دارند. برای همین هم گاهی لکنت زبان میگیرند به ویژه جلوی آنها که میخواهند خودشان را ثابت کنند و نشان دهند که چهقدر آدم حسابیاند.
از نام آدمهای بیرویا پیداست که آرزویی ندارند. اگر هم تهماندهای باشد، هوس است. تلخی ماجرا اینجاست که هوسها هم بهتدریج ناز میکنند و تبدیل به رویا میشوند، ولی آدمهای بیرویا، رویایی ندارند پس هوسهایی آغشته به رویا را هم دور میریزند.
آدمهای بیرویا همین حالا هم رویای خیلیها هستند و کابوس خویش.