مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

حاشیه‌ها برای «فروشنده» اعتبار خرید

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ب.ظ


فرهادی نجیبانه از حاشیه‌های حسود می‌گذرد و فقط دغدغه‌هایش را می‌سازد


همیشه می‌گفتیم در ویترین موزه سینمای ایران فقط جای اسکار خالی است. وقتی فرهادی نخستین اسکارش را گرفت شمقدری گفت لابی کرده‌اند تا او اسکار بگیرد. دومی را هم که گرفتیم انگار چنان این جایزه برای‌مان بی‌اعتبار شده بود که با حاشیه‌های سیاسی و شخصی آن را کناری انداختیم تا نشان دهیم ما از همه بیشتر می‌فهمیم. اینجاست که آدم‌های همه‌چیز دان مدعی شدند:«همه می‌دونن این اسکار سیاسی بود... همه می‌دونن» ولی فرهادی هیچ‌گاه به این حرف‌ها دامن نزد و در سکوت به جریان عادی زندگی‌اش ادامه داد.

به این بحث عبث نمی‌پردازم که آیا اسکارهای فرهادی سیاسی است یا نه؛ چون سیاست شبیه رنگ است و بقیه موضوع‌ها شبیه دیواری سپید. می‌توان این رنگ را به هر دیواری پاشید. در واقع این نوع مواجهه ماست با موضوع‌ که آن را سیاسی یا غیرسیاسی می‌کند. اما کسی نگفت که چرا از پدیده‌هایی چون فرهادی برای نزدیکی بیشتر مردم استفاده نکردیم. مگر چه می‌شود که همگی از آمدن اسم ایران و موفقیت یک ایرانی خوشحال باشیم؟ می‌گویند حقش نبود. چرا چنین حرفی را بعد از برد برابر استرالیا در سال 76 نزدیم؟ حق‌مان بود برویم جام‌جهانی؟ این‌جور مواقع ناگهان منطقی می‌شویم؟ یا اینکه از چیز دیگری ناراحتیم؟ اگر بر فرض محال «ملک سلیمان» هم از این جایزه‌ها بگیرد باز هم اسکار اَخ است؟ اتفاقا نکته اینجاست که اگر این فیلم هم جایزه اسکار بگیرد، باید خوشحال بود. شهریار بحرانی نیست که اسکار برده، بلکه او افتخاری برای ایران کسب کرده و از این افتخار می‌توان خوشحال بود. ولی مشکل اینجاست که تمام زورمان را می‌زنیم که از فرهادی و هنرش یک «دیگری» مخوفِ خودفروش بسازیم و بیشتر تعجب می‌کنیم از اینکه چرا فرهادی در مقابل تمام این اتهام‌ها سکوت می‌کند.

خرید اعتبار از حاشیه‌ها

در سالی که گذشت فرهادی هر چه کرد ایرادی گرفتیم. هر چه بیشتر به فیلمش فحش دادیم، مخاطبانش را بیشتر به تماشا فیلم آخرش فرستادیم. وقتی که «فروشنده» را در جشنواره کن به نمایش در آورد، اولش گفتیم که جشنواره را به خاطر فیلم او نگه داشته‌اند و علی‌رغم اینکه دیر رسیده آن را قبول کرده‌اند. در حالی که اندک اعتباری برای این هنرمند قائل نیستیم. بعد از اکران فیلم وقتی که تماشاگران ایستاده چند دقیقه برای فیلم کف زدند گفتیم شک نکنید که سیاه‌نمایی کرده و آنها دوست دارند بدبختی‌های ما را ببینند. هنوز فیلم را ندیده بودیم که شهاب حسینی جایزه بهترین بازیگری را گرفت و خود فرهادی هم برنده بهترین فیلمنامه کن شد. حالا دیگر شک نیست که این فیلم به قول نویسنده کیهان سفارش خود جشنواره‌های اروپایی است. از آن بدتر افخمی هم در برنامه «هفت» گفت کن به فیلم‌های هم‌جنسبازانه جایزه می‌دهد. یعنی اصغر چه ساخته؟ به لباس علیدوستی در جشنواره گیر دادیم. حدس زدیم که زیرصدایِ ملوک ضرابی در فیلم که تصنیف «رعنا» را می‌خواند، باعث توقیف آن می‌شود. چی؟ تهیه‌کننده‌اش هم خواهر امیر قطر و انستیتو فیلم این کشور است؟ پس آلوده به دلارهای نفتی حامیان داعش است. پیامک فرستادیم و در گروه‌های تلگرامی نوشتیم «اگر غیرتت اجازه می‌دهد برو فیلمی را ببین که شوهر، متعرض به زنش را می‌بخشد». این شد که مردم از ترس توقیف فیلم و ماجرایی شبیه به «خانه پدری» عیاری ساعت 6 صبح بلیط خریدند تا پیش از توقیف «فروشنده» را ببینند.

فراستی در برنامه‌ای که قرار بود فیلم دیگری را نقد کند، گریزی به فیلم فروشنده زد و هفته بعد هم آن حرف‌های معروف را زد که:«فیلم ماقبلِ بد است و هرکسی جز فرهادی آن را می‌ساخت، مردم او را هو می‌کردند.» البته که توقع از فیلم‌های فرهادی چنان بالاست که هر اشتباهی از او در فیلم‌هایش به این راحتی‌ها قابل بخشش نیست. در واقع نوعی رقابت شکل گرفت برای اینکه چه کسی می‌تواند از مشق فرهادی غلط بگیرد. خیلی‌ها هم موفق بودند. البته خیلی از منتقدان فروشنده را با منطق خویش دوست نداشتند که این هیچ عیبی ندارد.

ولی مشکل زمانی پیش می‌آید که ما از نامزدی این فیلم در اسکار ناراحت‌تر می‌شویم. اتفاقا چنین جایی که به خاطر فرمان ترامپ فرهادی و عوامل فیلمش به اسکار نمی‌روند و بقیه هم با او هم‌‌صدا می‌شوند و به حمایت از فرهادی برمی‌خیزند باید از سیاسی شدن این جایزه خوشحال شویم(البته اگر دوست داریم همه چیز را سیاسی ببینیم!).

اتفاقا اسکار از این نظر می‌تواند سیاسی باشد و نوع سیاسی بودنش با جشنواره فیلم فجر متفاوت است که مثلا مسئولان سینمایی یک زمانی معتقد بودند به شخصیت‌های خوب فیلم‌ها فقط جایزه بدهیم و شخصیت‌های بد را در نظر نگیریم. رنگ سیاست را به دیوار اسکار پاشیدن هنر می‌خواهد. باید جوِ غالب به سمتی برود که حدود 1500 نفر از اعضای آکادمی هم‌داستان شوند بر سر انتخاب یک فیلم. سیاست‌های ترامپ این هنر را داشت. آکادمی هم از این فرصت برای مخالفت با رئیس‌جمهوری استفاده کرد.

وقتی که نامزدهای فیلم‌های غیرانگلیسی‌زبان بیانیه‌ای ضد فرمان ترامپ امضا کردند تقریبا می‌شد حدس زد فرهادی برنده می‌شود و شد. ولی ما باز هم نتوانستیم از اینکه مردم خوشحالند، شاد باشیم. مطهری به لباس انوشه انصاری و موضوع فیلم گیر داد و کیهان از شب قبل(که هنوز تکلیف اسکار معلوم نبود) مقاله‌ای نوشت با عنوان:«فروشنده چه فروخت تا اسکار بگیرد؟»

در میان سیل فحش‌ها و تبریک‌ها در فضای مجازی، فرهادی احتمالا ذهنش مشغول فیلمی بود که در اسپانیا قرار است بسازد. این است که نه برای 110 نماینده مجلسی که برایش بیانیه تبریک صادر کردند، لایک زد و نه حرف‌های ظریف را ری‌توییت کرد و نه جوابی به افخمی‌ها و فراستی‌ها داد. او جوابی دندان‌شکن‌تر از این‌ حرف‌ها دارد. فرهادی حتی شعار هم نمی‌دهد که من جواب منتقدان را در میدان هنر می‌دهم.

فرهادی پیش از اینکه یک کارگردان مولف باشد، الگوی بی‌حاشیه بودن و پیوستگی در کار است. اصغر نه برای اسکار فیلم می‌سازد و نه برای انکارها و زنده‌بادهای مداوم ما. او نجیبانه دغدغه‌هایش را دنبال می‌کند. مخالفان فرهادی حتما حسود نیستند؛ چون به قول برادرم تیر حسادت به جایگاه والای امثال او و کیارستمی نمی‌رسد! آنها با نفی فرهادی اعتبار کسب می‌کنند. شبیه همان فیلمسازی که پلان‌به‌پلان را از روی دست فرهادی می‌سازد و در مصاحبه مطبوعاتی می‌گوید فرهادی فیلمساز خوبی نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی