مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

معجزه مرگ

سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۲۴ ب.ظ
کمتر از ده دقیقه فرصت دارم برای نوشتن اینکه قلبم درد می‌کند. احساس می‌کنم بغض گلویم را با سنبه تپانده‌ام به سینه. انگار که بخواهد بغض بیرون بزند و نتواند، مثل یک پرنده در چهاردیواری تاریک دلم گیر کرده و هر چه بیشتر بی‌محلی‌اش می‌کنم، بیشتر بی‌تاب می‌شوم...
چیز خاصی نیست؛ زندگی همین است. بس که می‌دانم چه‌قدر تلخ است با این لگدپراکنی‌های گه‌گاهش کنار آمده‌ام. امیدوارم هر چه‌زودتر تمام شود این درد زنده بودن. امید معجزی ز مرده هست مرده باش... معجزه از این بالاتر که تمام می‌شود و در فراموشی خاک دیگر نه نشانی از تاک می‌ماند و نه تاک‌نشان...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی