مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

ای اینترنتِ بد! تلگرامِ بی‌تربیت!

شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۷ ب.ظ

نمی‌دانم دیده‌اید یا نه. برخی والدین وقتی سر بچه‌ کوچک‌شان به میز یا هر جسم سخت دیگری برخورد می‌کند، در حالی که کودک گریان‌شان را بغل کرده‌اند، سراغ میز یا آن جسم سخت بیچاره می‌رود و آن بی‌جان بدبخت را تنبیه می‌کنند که مثلا «ای میز بد! بی‌تربیت!» حالا شده کار برخی از ما. آنچنان هنوز از ماجرای فرو ریختن پلاسکو بغض و اشک داریم که نمی‌دانیم آن را کجا خالی کنیم. این است که اگر در پی سیاست‌بازی و گرفتن ماهی از آب گل‌آلود نباشیم، در شبکه‌های اجتماعی عکس تجمع‌کنندگان تلفن به‌دست را می‌گذاریم و می‌نویسیم که چه‌قدر از دست تکنولوژی‌ها و عکس‌ها و مردمِ ... عصبانی هستیم. می‌نویسیم که این سلفی‌بگیران از مریخ نیامده‌اند. برخی دیگر هم که از شبکه‌ها و پیام‌رسان‌های اینترنتی دل خوشی ندارند، وقت را خوش می‌بینند برای انتقام. پس مصاحبه‌های آنچنانی می‌کنند در رد فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها.

برخی دیگر هم ژست انتقادی به خود گرفته‌اند که اصلا «روزنامه‌نگاری شهروندی» و این شیوه‌های جدید اطلاع‌رسانی واقعا مشکل دارد. نمونه‌اش این شایعه‌هایی است که مدام پخش می‌شود بین مردم و مسئولان پیوسته تکذیبش می‌کنند. اما این روزنامه‌نگاری شهروندی چیست که این‌قدر منتقد دارد؟

بنا به تعریف بومن و ویلیس(2003) روزنامه‌نگاری شهروندی (که به آن روزنامه‌نگاری عمومی، مشارکتی، دموکراتیک، پارتیزانی و خیابانی هم می‌گویند) مبتنی بر ایفای نقش فعال شهروندان در جمع‌آوری، گزارش، تحلیل و انتشار اخبار و اطلاعات درباره یک واقعه عمومی است. رادش (2013)، معتقد است که این شیوه روزنامه‌نگاری پی منابع جایگزین برای انعکاس اخبار می‌گردد و منابع رسمی موجود اکتفا نمی‌کند. روزن (2014) هم می‌گوید در اینجا مخاطبان از ابزار رسانه‌ها برای باخبر کردن دیگران از یک واقعه استفاده می‌کنند.

در واقع، قرار بر جایگزین شدن روزنامه‌نگاری شهروندی با روزنامه‌نگاری حرفه‌ای نیست؛ بلکه چون خبرنگاران در عمل نمی‌توانند همه جا حضور داشته باشند، برای انعکاس اتفاق‌ها از نوشته‌ها، عکس‌ها، فیلم‌های شاهدان استفاده می‌کنند. اینکه چه‌قدر این شیوه به شایعه‌ها دامن می‌زند، به آگاهی مخاطبان و سواد رسانه‌ای آنها بستگی دارد.

بی‌گمان حضور بی‌مورد در صحنه و سلفی گرفتن با آتش و ویرانی پلاسکو را نمی‌توان تایید کرد و اصلا نامش هم روزنامه‌نگاری شهروندی نیست، ولی نکته اینجاست که مگر کاربران و شهروند خبرنگاران چند بار با چنین اتفاقی مواجه بوده‌اند. از آن مهمتر چه کسی به آنها بایسته‌های اخلاقی کار با این وسایل را آموخته است؟ ما هنوز نمی‌دانیم که از چه چیزهایی می‌توانیم عکس بگیریم یا نگیریم.

متاسفانه از این عکس‌ها و حضور به موقع خودمان فقط برای نشستن در صدر توجه‌ها استفاده می‌کنیم. از داشتن و نشان دادن فیلم و عکس‌هایی این‌چنینی در جمع احساس رضایت و قدرت می‌کنیم. اگر پیشترها دنیادیده‌ها قصه داشتند برای تعریف کردن، حالا موبایل به دستان چنین می‌کنند.

گذشته از این عادت، ما ناخواسته در گرداب شایعه‌ها افتاده‌ایم. در حالی که شبکه‌ خبر، از لحظه وقوع حادثه شروع کرده به پخش زنده امدادرسانی‌ها، نوع اطلاع‌رسانی به مردم نگران و غمگین هم قطره‌چکانی است؛ آرام‌آرام باید بگوییم که چه بلایی سرمان آمد. اینجاست که کارمان فقط شده «تکذیب». در حالی که این همه تکذیب فقط آب را در آسیاب شایعه می‌ریزد. اگر در دوره پیشااینترنت هم بودیم، شایعه کارش را می‌کرد. تلفن‌های هوشمند و فضای مجازی وسیله و بستر انتقال اطلاعات هستند و نه عامل بروز مشکلات.

اگر مردم از سر راه نیروهای امدادی کنار نمی‌روند، با ویرانی و آتش سلفی می‌گیرند، تماشای مرگ را واسطه هیجان می‌پندارند و هر شایعه‌ای را باور می‌کنند و به آن دامن می‌زنند، اشکال جای دیگری است.


این یادداشت در شماره امروز روزنامه‌ همشهری (نهم بهمن 95) به چاپ رسید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی