مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

این یادداشت در روزنامه اعتماد دیروز کار شد.

در دنیایی که معمولا اسطوره را با جنگ اشتباه می‌گیرند، کمی سخت است درباره صلح گفتن. اصولا همیشه اصالت با جنگ است و انسان نزاع برای بقا دارد. اما دوره مدرن زمانه گلاویز شدن مردان جنگی نیست. در این زمان آدم‌ها با تصویر ارائه شده از «دیگری» به‌طور مجازی می‌جنگند و البته عده‌ای هم به‌طور حقیقی می‌میرند. چیزی که جنگ مدرن را وحشتناک‌تر می‌کند عادی‌شدن آن است.

برای نمونه شبکه خبر خودمان برای آنکه به مخاطبانش آرامش تزریق کند، پیوسته خبر جنگ می‌دهد. مدام آدم‌ها می‌میرند. جوری که گاهی موقع شنیدن خبر مرگ، کانال عوض می‌کنیم. در نقاط خاصی از دنیا(مثل آفریقا، پاکستان، سوریه و عراق) اگر کمتر از یک عددی مرده باشند، آن را خبر نمی‌دانیم. البته این مخصوص ایران نیست، رسانه‌های جهانی هم آستانه‌ای برای مرگ قائلند. اگر مثلا در سوئد یک نفر کشته شود خبر است و اگر در قبایل آفریقایی صدها نفر کشته شوند.

به‌نظر می‌رسد این علاقه به کشمکش و برخورد در ذات رسانه‌ها خانه کرده. دکتر والتر وارد(1967) در رساله دکتری‌اش به همین نکته اشاره دارد. او معتقد است ارزش «برخورد» در کنار «شهرت» و «دربرگیری» بیشترین شانس را برای خبر شدن دارد. به عبارت دیگر، رسانه‌ها برای جلب توجه انبوه مخاطبان و برانگیختن احساسات و هیجان‌های آنان به تهیه و پخش اخبار خشونت‌ها می‌پردازند و به گفتمان‌های کشمکش‌محور، باور دارند.

در این میان، سبک و روند غالب در رسانه‌ها که با پوشش زیادی از توجیهات عقلی حمایت می‌شود، پرداختن روزنامه‌نگاری به خشونت و جنگ است. به همین خاطر است که برخی اندیشمندان حوزه ارتباطات می‌گویند درگیری و خشونت است که خبر می‌سازد و نه صلح! خبر به‌عنوان آنچه که هیجان‌انگیز و متفاوت باشد، شناخته می‌شود.

البته دامن زدن به جنگ راحت‌ترین کار خبرنگار است، آنچه که کار روزنامه‌نگاران را سخت می‌کند توجه به ارزش‌های صلح و جلوگیری از تسلط یکی بر دیگری است. اصولا در روزنامه‌نگاری صلح چهار روند دنبال می‌شود. 1- راه‌حل‌گرایی، 2- فرایندمداری، 3- حقیقت‌گرایی و 4- مردم‌گرایی. هرچند به اعتقاد نگارنده لازم نیست حتما روزنامه‌نگاران ارزش‌های صلح را آموزش ببینند. چیزی که مهم است حفظ ارزش‌های حرفه‌ای و اخلاقی در عرصه روزنامه‌نگاری است. وقتی این ارزش‌ها رعایت نشود، روزنامه‌نگار از عنصر یاری‌رسان رکن چهارم دموکراسی به عامل پروپاگاندا تبدیل می‌شود.

مثلا به همین جریان کشمکش‌های سوریه نگاهی بیندازید. گوش‌مان برای شنیدن خبر کشته‌های بیشتر تیز است و کمتر به راه‌حل‌های ارائه شده از سوی گروه‌ها یا نهادهای بین‌المللی توجه می‌کنیم. در همین حال به طور مجرد به عکس‌العمل‌ها می‌پردازیم و فقط می‌گوییم که اسد یا مخالفانش این‌قدر آدم کشتند. اینجاست که دلیل اصلی جنگ گم می‌شود و فقط پیگیری تعداد کشته‌ها اهمیت می‌یابد.

یادمان می‌رود که مثلا جان کری سال 2010 یک شام خانوادگی مبسوط با بشار خورده و حالا دارد این‌گونه او را به قصابی بالفطره تشبیه می‌کند و از آن طرف بمب‌های اسد را گل فرض می‌کنیم در برخی مناطق. وقتی تمام هم‌وغم ما جنگ است و از افزایش تعداد کشته‌ها هیجان‌زده می‌شویم، یادمان می‌رود که آتش افراطی‌هایی که در سوریه سر می‌برند و قلب می‌خورند می‌تواند دنیا را بهم بریزد.

وقتی خبرنگار پروپاگاندا محور باشیم، به برخی منابع خبری تقدس می‌دهیم که هرچه می‌گویند صادق است و منابع طرف مقابل کاذب. حتی خبرنگار مستقل به منطقه نمی‌فرستیم. حتی مردم‌گرایی و توجه به عوامل آسیب‌دیده از جنگ هم بستر پروپاگاندای ماست. مرگ خوب است ولی برای دشمن. اگر کشته باشیم که رسانه ما سکوت می‌کند و اگر کشته باشند رسانه ما شیون.

کشته‌ها روز به روز بیشتر می‌شوند و ما گاهی ناخواسته از هیجان شنیدن خبرهایش مسخ می‌شویم. غافل از اینکه آنچه در جریان پوشش اخبار جنگ مهم است نه کشته شدن انسان‌ها که سربریدن صلح است. ما به‌طور مجازی گاهی به جنگ دامن می‌زنیم و به‌طور حقیقی صلح را می‌کشیم. ما خبرنگارها گاهی یادمان می‌رود که آرامش و صلح هرچند خبر نمی‌سازد، ولی کیست که نداند از نان شب هم واجب‌تر است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی