مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

روزنامه‌نگاری صلح چه‌طور از خشونت‌های سیاسی- رسانه‌ای می‌کاهد

 علی شاکر

انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر با چنان برخوردها و اختلاف‌هایی همراه بود که تا یک هفته بعد نیز در پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های مجازی عده‌ای پیام‌هایی را دست به دست می‌کردند درباره تقلب و برهم خوردن انتخابات. در واقع، تبلیغات خیابانی و پخش تراکت‌ها تنها بخشی از کمپین نامزدهای انتخابات محسوب می‌شد؛ چرا که بخش مهمتر این درگیری به میدان رسانه‌های گروهی، شبکه‌ها و پیام‌رسان‌های مجازی آمده بود.

این تلگرام بود که چهره نامزدها را ترسیم می‌کرد. در این میان شایعه‌ها جای اخبار را هم گرفتند که به نظر نمی‌رسد تاثیر چندانی روی حامیان نامزدها داشته باشد. تنها کسانی که رای‌های سرگردان محسوب می‌شدند از این اخبار غیرواقعی متاثر شدند. اما چیزی که در این میان اهمیت زیادی دارد، «دیگری‌سازی» این اخبار و شایعه‌هاست. نمونه بارز آن شایعه‌هایی بود که گرد سند 2030 شکل گرفت و حتی رئیس‌جمهوری منتخب اعلام کرد که شایعه‌سازان را نمی‌بخشد.

کشمکش‌‌های سیاسی امری طبیعی است، ولی خشونت‌های سیاسی این‌طور نیست. هرچند که متاسفانه رسانه‌ها در بیشتر مواقع آتش‌بیار معرکه خشونت‌های سیاسی هستند، ولی باید تاکید کرد که این تنها شیوه انعکاس وقایع و اتفاق‌ها نیست.

در  این مقاله ابتدا به نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی به خشونت‌ها می‌پردازیم و سپس با بررسی رویکرد روزنامه‌نگاری صلح، با مثال‌هایی از انتخابات در آفریقا نشان می‌دهیم که چه‌طور این شیوه روزنامه‌نگاری توانسته است به گسترش آرامش در رقابتی سیاسی منجر شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۵

گفت‌وگو با شفقنا رسانه، درباره روزنامه‌نگاری صلح

با خروج آمریکا از برجام اهمیت انتشار اخبار و راه حل هایی برای کم اثر کردن تحریم ها و حفظ منافع و امنیت کشور بیش از همیشه به چشم می خورد.یکی از حوزه هایی که در این زمینه می تواند منبع خوبی برای ارائه راه های روشن باشد ،روزنامه نگاری صلح است که ارزش‌های ⁧ گفت‌وگو ⁩ و ⁧ راه‌حل‌گرایی را ⁩ ترویج کند. علی شاکر مدرس و دانشجوی دکتری ارتباطات  در گفت و گو با شفقنا رسانه معتقد است روزنامه‌نگاری صلح کار عجیب و غریبی نمی‌کند. دنبال نشان ندادن تلخی‌ها و درگیری‌ها هم نیست و نمی‌خواهد همه چیز را گل و بلبل نشان دهد. بلکه به میانه آتش سیاه منازعه‌ها نور می‌تاباند و مثلا نشان می‌دهد که طرف‌های درگیر در این ماجرا چه کسانی هستند. مثلا در حالی که روزنامه‌نگاری مرسوم(یا آنچه که گالتونگ و لینچ می‌گویند روزنامه‌نگاری خشونت‌محور) این منازعه را به ایران و آمریکا محدود می‌کنند، ولی روزنامه‌نگاری صلح این قصه را گسترده‌تر می‌بیند و نشان می‌دهد که کدام کشورها از این اختلاف سود می‌برند. روزنامه‌نگاری صلح به ریشه‌های اختلاف‌ها هم می‌پردازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۰۱

دیشب دوستی از یک مقاله ریاضی‌طور می‌گفت. نویسنده به لحاظ فرمول‌های ریاضی حساب و کتاب کرده بود که با توجه به امکانات موجود کره زمین، افزایش جمعیت انسان و میزان غذا روی این کره خاکی، برای اینکه زندگی ادامه داشته باشد، باید دست‌کم پنج میلیارد نفر بمیرند.(چه طنز عجیبی برای ادمه زندگی باید مرد!) حالا منظور این نیست.

می‌گفت باز نویسنده با جزئیات توضیح داده که به خاطر کمبود منابع آب، جمعیت آسیا و شمال آفریقا به سمت اروپا می‌روند و آنجا را تخریب می‌کنند. جمعیت آمریکای لاتین نیز کعبه آمال‌شان ایالات متحده است و این سرزمین را تخریب خواهند کرد ولی پیشروی‌شان به کانادا نمی‌رسد. با این حساب فقط چند نقطه از دنیا می‌ماند برای زندگی آرام. یکی کانادا، یکی کشورهای اقیانوسیه(مثل استرالیا و زلادنو و...) خلاصه اینکه اگر می‌خواهیم فرزندان‌مان آرامش داشته باشند، باید به این سرزمین‌ها مهاجرت کنیم.

برایم جالب بود که حتی برای لحظه‌ای به رفتن فکر نکردم. به فرزند نداشته‌ام هم نیندیشیدم. به عزیزانم فکر کردم که نمی‌توانم بگذارم‌شان و بروم. ترجیح می‌دهم همین جا بمانم و از تشنگی، جنگ، قحطی، دزدی و تجاوز بمیرم ولی از اینجا نروم و کنار عزیزانم باشم. ترجیح می‌دهم اگر هم عزیزانم را به همین دلایل از دست دهم، اندکی بعد خودم هم نیست و نابود شوم.

آن قسمت‌های خوب عالم هم برای کسانی که حوصله زندگی آرام را دارند و امیدوارند. والله ما که متاسفانه هر جای دنیا باشیم فقط غصه‌ها دنبال‌مان می‌کنند. نمی‌شود دید و شنید و رنج نکشید. ما محکومیم به درد و البته که از این امر لذتی نمی‌بریم و به آن افتخار نمی‌کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۰۰

برای من ماندن در فضای رسانه‌های اجتماعی شبیه گیج‌ خوردن وسط پیست رقص یک عروسی یا مهمانی بزرگ است که صدای بلندگوها نمی‌گذارد صدا به صدا برسد. نمی‌گذارد حتی حواست به رقص خودت باشد. با این تفاوت که بلندگوهای این میدان فقط و فقط «ناامیدی» را اکو می‌کنند. البته چاره‌ای هم ندارند. بس که مدام دست حماقت در این روزگار پیراهن نجابت، صداقت و معرفت را می‌دَرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۱۴

آیا شاخ‌ها و سلبریتی‌های اینستاگرام مرجعیت اجتماعی دارند و رفتارهای‌شان در حال نابودی فرهنگ ایرانی است؟


انتقاد عالمانه از سطحی بودن اینستاگرام شبیه این است که با خودمان کتاب ببریم ورزشگاه و وسط بازی دربی شروع کنیم به خواندن و مدام در آن هیاهو داد بزنیم: «ساکت! دارم کتاب می‌خوانم.» در واقع تصوری اشتباه است اگر فکر کنیم فرهنگ عامه پیش از این عمیق بوده و حالا ابزارهای ارتباطی چون شبکه اجتماعی اینستاگرام آن را به دره سطحی بودن و ابتذال کشانده است. نوک پیکان انتقادها به شاخ‌ها و برخی سلبریتی‌هاست که معمولاً هنری جز رکیک بودن ندارند. در این مطلب درباره اینکه اینستاگرام با فرهنگ روزمره چه می‌کند بحث می‌کنیم. اینکه آیا سلبریتی‌ها به پشتوانه فالوئرهای خویش برای فرهنگ اصیل ما شاخ شده‌اند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۰۵

فضای سردرگم رسانه‌ای در ایران میدان مناسبی برای رشد اوباش مجازی است که باید اصلاح شود


هرچند که موضوع اوباش اینترنتی یا ترول‌ها، تنها محدود به فضای مجازی ایران نیست و کل دنیا با آن دست به گریبان است، ولی شاید بتوان گفت در فضای سردرگم رسانه‌ای امروز ایران هیاهویِ گنگ جای اطلاع‌رسانی را گرفته. به همین دلیل کسی می‌تواند موثر عمل کند که بلندگوی قوی‌تری داشته باشد.

ممکن است به همین دلیل باشد که هنوز برخی رسانه را با بلندگو اشتباه می‌گیرند و فکر می‌کنند هرچه بلندتر داد بزنند و وقیحانه‌تر دروغ بگویند و هیاهو کنند در میدان جنگ رسانه موفق‌ترند. غافل از اینکه یکی از محصولات چنین جنگی رشد و پرورش اوباش اینترنتی است. نکته اینجاست که این مردم‌آزارهای اینترنتی به شکل ذاتی این‌کاره نیستند، بلکه گاهی واکنش‌های ماست که از منتقدان آرام، اوباشی رکیک مِی‌سازد. در این مطلب ابتدا می‌گوییم ترول‌ها چه کسانی هستند، انواع‌ آن را مشخص می‌کنیم و سپس می‌گوییم که چه‌طور می‌توان با این اوباش اینترنتی مقابله کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۳۴

10پیشنهاد برای آنها که می‌خواهند تصویر آگهی‌شان مشتری‌ را به خرید ترغیب کند.


 اشاره:‌ تصویر، جزو جدایی‌ناپذیر آگهی‌های امروز است. به همین خاطر شناخت از ویژگی‌ها و رمز و رازهای تاثیر بیشتر آن می‌تواند واسطه فروش بیشتر باشد. هر چند کیفیت محصول است که به مشتری می‌گوید باز هم از ما خرید کند یا نه‌ ولی ما برای بار اول سراغ محصولاتی می‌رویم که تصویر مطلوبی از آن در ذهن داشته باشیم. به همین دلیل باید بدانیم که بیشتر  از چه عکس‌هایی استفاده کنیم. در ادامه 10 پیشنهاد برای ساختن عکس‌هایی موثرتر و جذاب‌تر مطرح کرده‌ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۳۱

دگردیسی دیجیتال، آینده‌ای را ترسیم می‌کند که خرید در آن آسان و با اطمینان است


اشاره: اکونومیست اردیبهشت امسال اعلام کرد ‌ در چند ماهه نخست سال 2017 شرکت‌هایی چون گوگل، آمازون، اپل، مایکروسافت و فیسبوک روی هم 25 میلیارد دلار سود خالص داشته‌اند. به همین دلیل این مجله مدعی شد ارزشمندترین منابع دنیا دیگر نفت نیست بلکه «داده» (Data) است. کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند ‌ سال 2020 مجموع داده‌های موجود در سراسر جهان به ۴۴ تریلیون گیگابایت برسد؛ یعنی 10 برابر بیشتر از سال 2013. به همین دلیل است که یکی از بحث‌های مهم روز به «اینترنت چیزها» مربوط می‌شود. چرا که داده‌ها به زودی تمامی زندگی اطراف ما را به هم وصل می‌کنند.

در این دنیای پر از داده‌ها و اعداد وضعیت کسب‌ و کار چگونه خواهد بود؟ مسلما داده‌ها رابطه میان خریدار و فروشنده را بیش از پیش تسهیل می‌کنند‌ اما این روند چه تبعاتی دارد و شرکت‌ها باید چگونه به اقیانوس دیجیتالی شدن بازار پا بگذارند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۳۰


رسانه‌ها چگونه چهره‌های سیاسی را بر عرش محبوبیت می‌نشانند و بر فرش ذلت می‌کوبند؟

 
بگذارید کمی اغراق‌گونه بگویم که کار رسانه‌ها در عرصه سیاست شبیه روتوش کردن عکس است. اما مشکل اینجاست که در سیاست ایران هر چه‌قدر هم چهره فرد را رنگ و لعاب بدهیم، منظره پشت عکس چنان بی‌سر و سامان و بهم ریخته است که در عمل سوژه اصلی را متاثر می‌کند. اینجاست که همه سرگرم منظره پشتی می‌شوند و گاهی حتی به سوژه اصلی می‌گویند برو کنار شاید تو عامل مناظر پشت خودی. به همین خاطر نمی‌توان به‌ این راحتی‌ها از راه‌های کسب محبوبیت برای یک سیاستمدار در ایران حرف زد. چون ممکن است تمامی نکات را رعایت کنید، ولی سر آخر منفور شوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۱۸

دوازدهم اردیبهشت بود. شاید یکی دو روز این‌طرف آن طرف. نمی‌دانم. خوش بودیم. ترم اول دکتری ارتباطات.
نمی‌دانم چرا یحیی سرش را تیغ زده بود. مثل همیشه چند دقیقه دیر آمد سر کلاس. با چشم ازش پرسیدم این چه وضعیه. چشمانش خندید. چند روز بعد یحیی رفت. آخرین تصویری که از او دیدم... ولش کن... نمی‌نویسم آن تصویر را.

با مهدی جلیلی رفتیم در خانه‌شان. از پسر خاله‌اش پرسیدیم راسته که یحیی؟ نگاهی کرد و زد و زیر گریه. مهدی هم همان گوشه دوزانو زار گریست. من اما هنوز مبهوت بودم.

گروهی داشتیم با استاد #کاووس_سید_امامی در تلگرام. خودش می‌دانست که نمی‌آییم جلسه بعد را. یحیی که نبود دیگر تمام کلاس‌ها تق و لق شد. دست‌مان به کارعملی هم نمی‌رفت. من یکی که کارهای کلاس‌ها را ترم سوم تحویل دادم تا بتوانم امتحان جامع دهم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۳۰