مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی
کمتر از ده دقیقه فرصت دارم برای نوشتن اینکه قلبم درد می‌کند. احساس می‌کنم بغض گلویم را با سنبه تپانده‌ام به سینه. انگار که بخواهد بغض بیرون بزند و نتواند، مثل یک پرنده در چهاردیواری تاریک دلم گیر کرده و هر چه بیشتر بی‌محلی‌اش می‌کنم، بیشتر بی‌تاب می‌شوم...
چیز خاصی نیست؛ زندگی همین است. بس که می‌دانم چه‌قدر تلخ است با این لگدپراکنی‌های گه‌گاهش کنار آمده‌ام. امیدوارم هر چه‌زودتر تمام شود این درد زنده بودن. امید معجزی ز مرده هست مرده باش... معجزه از این بالاتر که تمام می‌شود و در فراموشی خاک دیگر نه نشانی از تاک می‌ماند و نه تاک‌نشان...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۲۴

البته که وقتی از فیلمی مثل «قاتل اهلی» خوش‌مان نمی‌آید بهتر است از سالن بیرون برویم و با خنده و حرف زدن مانع تماشای علاقمندان نشویم، ولی اینکه پولاد کیمیایی هم از انتهای سالن فریاد بزند «زهرمار!» نشان از واقعیتی تلخ دارد. در نشست خبری فیلم تقریبا کسی جرات نکرد از فیلم کیمیایی خرده بگیرد. کیمیایی آنها که خندیدند را مزدور خواند و البته اضافه کرد: «اتفاقا زود ساکت شدند. با یک «زهرمار» آن عده زود ساکت شدند!» عده‌ای از عشاق آقای کیمیایی هم حسابی از فیلم تعریف کردند و خواستند «دست استاد را ببوسند» که البته استاد نگذاشت.

 ولی نکته ماجرا اینجاست که کیمیایی با تمام بزرگی و تاثیرش در تاریخ سینمای ایران، خود محصول نوعی استبداد فرهنگی است. این ماییم که با رفتارهای افراطی در تایید یا تکذیب هنرمندان آنها را به دره استبداد می‌افکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۰

دبستان که بودیم کوچکترین برخورد بهانه‌ای برای گفتن:«مردی زنگ آخر وایستا حالی‌ت می‌کنم!». زنگ آخر که می‌آمد یقه‌کشی شروع می‌شد. اما وسط گیر و دار دعوا عده‌ای بودند که بی‌دلیل یک لگد به هر دو سمت کشمکش حواله می‌کردند. یا مثلا یکی از دو طرف را می‌گرفتند تا آن یکی کارش را بسازد. نه اینکه فکر کنید پشت دوستش در می‌آمد، نه. فقط از دیدن دعوا کیف می‌کرد. حالا این شده ماجرای رسانه‌ها در ایران و جهان. اینکه به جای حل و فصل دعوا، خود آتش‌بیار معرکه می‌شوند.

شاید بگویید رسانه در دنیایی که جوامع درگیر فجایع انسانی‌اند، نمی‌تواند ساکت بنشیند. یا بگویید مثلا مگر ماجرای تصادف سربازان استان فارس را یادت رفته؟ یا ماجرا برخورد قطار تبریز- مشهد. مگر می‌شود ماجرای پلاسکو را می‌شود هضم کرد؟ موافقم؛ کسی منکر این تلخی‌ها نیست. قصه این است که تمام این تلخی‌ها بهانه‌ای شده‌اند برای نمک پاشیدن بیشتر رسانه‌ها به زخم‌ها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۱۹

چه سالی است؟ نمی‌دانم. ولی می‌دانم که تو راه می‌روی. کاپشتن خلبانی صورتی به تن داری و کلاه پشمین به سر. از آن کلاه‌ها که فقط صورتت بیرون است و سر دماغت سرخ از سرما. باید میانه پاییز 71 باشد. شایدم 72. راستش جزئیاتش را خوب یادم نمی‌آید، ولی احتمالا همراه مامان از مهدکودک بدو بدو آمده‌اید خانه و با سرعت تمام یکی دو ساک دستی را برداشته‌ایم و به سمت خیابان زمزم دویده‌ایم. احتمالا من هم یکی از کیف‌های کوچک را کشان‌کشان از روی پل عابر پیاده اتوبان افسریه عبور می‌دهم. شاید خشایار هم تو را روی دست گرفته تا سرعت‌مان بیشتر شود.

- سه‌راه...

- سه‌راه...‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۴۵

نمی‌دانم دیده‌اید یا نه. برخی والدین وقتی سر بچه‌ کوچک‌شان به میز یا هر جسم سخت دیگری برخورد می‌کند، در حالی که کودک گریان‌شان را بغل کرده‌اند، سراغ میز یا آن جسم سخت بیچاره می‌رود و آن بی‌جان بدبخت را تنبیه می‌کنند که مثلا «ای میز بد! بی‌تربیت!» حالا شده کار برخی از ما. آنچنان هنوز از ماجرای فرو ریختن پلاسکو بغض و اشک داریم که نمی‌دانیم آن را کجا خالی کنیم. این است که اگر در پی سیاست‌بازی و گرفتن ماهی از آب گل‌آلود نباشیم، در شبکه‌های اجتماعی عکس تجمع‌کنندگان تلفن به‌دست را می‌گذاریم و می‌نویسیم که چه‌قدر از دست تکنولوژی‌ها و عکس‌ها و مردمِ ... عصبانی هستیم. می‌نویسیم که این سلفی‌بگیران از مریخ نیامده‌اند. برخی دیگر هم که از شبکه‌ها و پیام‌رسان‌های اینترنتی دل خوشی ندارند، وقت را خوش می‌بینند برای انتقام. پس مصاحبه‌های آنچنانی می‌کنند در رد فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها.

برخی دیگر هم ژست انتقادی به خود گرفته‌اند که اصلا «روزنامه‌نگاری شهروندی» و این شیوه‌های جدید اطلاع‌رسانی واقعا مشکل دارد. نمونه‌اش این شایعه‌هایی است که مدام پخش می‌شود بین مردم و مسئولان پیوسته تکذیبش می‌کنند. اما این روزنامه‌نگاری شهروندی چیست که این‌قدر منتقد دارد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۷

آشفته‌ام. احساس گرسنگی دارم انگار. چیزهایی خوردم خوب نشدم. شاید بیشتر می‌خواهم نمی‌دانم. بدنم شبیه اسنفجی خشک است که غذا را تا ذره آخر جذب می‌کند و لذت می‌برد. البته از این جریان ناراحت یا دلخور نیستم. آزاری هم نمی‌بینم ولی تجربه‌ای تازه است برایم.

آشفته‌ام. ولی دلیل این آشفتگی گرسنگی و رژیم نیست. تقریبا هر شب خواب‌های عجیب می‌بینم. در موقعیت‌هایی گیر می‌کنم که هرچه به خودم فشار می‌آورم نمی‌توانم حل‌شان کنم. مثل اینکه ناگهان خودم را در خانه همسایه می‌بینم. همسایه‌ای که 24 سال با او زندگی کردیم. نمی‌دانم خانه آنها چه می‌کنم. یادم است یک بار در خانه‌شان بسته شد و از من خواست از روی تراس به خانه‌شان بروم و در را باز کنم. الی خانم را می‌گویم. او خواست از من. ما هر دو طبقه دوم زندگی می‌کردیم و تراسی سراسری داشتیم و فقط یک سری اثاث تراس ما را از آنها جدا می‌کرد. دقیقا یادم نیست که چه شد از روی نرده رفتم آن سمت و از پنجره اتاق خواب‌شان رفتم تو و در خانه را باز کردم. کلید یادش رفته بود الی خانم. عروس صاحبخانه‌مان بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۵ ، ۱۸:۲۷

شفقنا رسانه- علی شاکر با انتقاد از محتوای کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» برای پایه دهم گفت: سواد رسانه‌ای رسانه‌ستیز نیست، همچنین این سواد نمی‌گوید نگاه نکن، بلکه می‌گوید با دقت و انتقاد نگاه کن.

مروری بر نقدها و پاسخ‌ها

به گزارش شفقنا رسانه، شاکر، دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدای صحبت‌های خود با مروری بر انتقادات مطرح شده درباره‌ی کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای پایه دهم» گفت: اول این که اساتید و پژوهشگران ارتباطات در نگارش نقشی نداشتند- 3 نفر مهندس، برنامه‌ریزی درسی، الهیات وحقوق و یک نفر گرافیست که دانشجوی دکتری است. انتقاد دیگر، عجله در نگارش این کتاب است. همچنین پیش‌نیاز این کتاب، ارتباطات انسانی و آموزش‌های پایه‌ای است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۱۲:۳۱

از نشانه‌های تحت فشار بودن وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات همین بس که وزیرش گفته:«طبق مصوبه شورای عالی مجازی باید کانال‌های دارای بیش از پنج‌هزار عضو نیز از وزارت ارشاد مجوز دریافت کنند.» به گفته واعظی، فعالیت‌های خبری و اطلاع‌رسانی در این کانال‌ها باید مورد استناد باشد تا مردم بتوانند به آنها «اعتماد کنند». وزارت ارشاد هم قرار است کمیته‌ای تشکیل دهد و برای ساماندهی این شبکه‌ها آئین‌نامه تدوین کند.

گفتم فشار، چون بعید است کارشناسان ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت ندانند که این‌گونه ساماندهی‌ها بیهوده است. ولی به نظر می‌رسد دولت چنان از سمت نهادهای مختلف برای بستن تلگرام تحت فشار است که برای دلخوشی آنان می‌خواهد تظاهر به ساماندهی کند. گویی می‌خواهد بگوید من یک قدم عقب گذاشته‌ام و ساماندهی‌اش می‌کنم، شما هم بی‌خیال بستن تلگرام شوید.

 متخصصان دولت خوب می‌دانند که بستن تلگرام دردی را دوا نمی‌کند؛ چون در عمل کاربران به پیام‌رسان دیگری کوچ می‌کنند. بنابراین دولت ترجیح می‌دهد همین‌ زمین بازی را فعلا برای خود و هوادارانش نگه دارد. صداوسیما که روی خوشی به دولت نشان نمی‌دهد پس بهتر است از عقب‌ماندگی‌های این رسانه ملی استفاده کند و خودش را روی تبلت‌ها، فبلت‌ها و تلفن‌های همراه به مخاطبان عرضه کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۱۵:۵۷

ویدئوی کوتاهی دیدم در آپارات که مسعود فراستی، منتقد مشهور تلویزیون و برنامه هفت، در آن می‌گوید:« من فیلمارو نمیبینم نقد می‌کنم، ولی همچنان نقدم درسته، شما هم نه سوادشو دارین نه…»(با ادبانه این نقطه‌چین می‌شود جیگرشو).

وقتی صحبت از فساد می‌شود معمولا ذهن خیلی‌ها به سمت مسائل ناموسی می‌رود و در مرحله بعد موضوع‌های مالی. ولی من فکر می‌کنم حضور مسعود فراستی در تلویزیون سراسری هم خودش نوعی فساد است. اینکه آدمی خودشیفته را به این شکل چماق می‌کنیم و می‌زنیم تو سر هنر این مملکت. در حالی که هنر چماق نمی‌شناسد.

 

آنها که فراستی را می‌شناسند از نزدیک، می‌گویند «مشکل او Money است...» ولی خب مشکل ایدئولوژی پشت برنامه سینمایی هفت، خودِ «هنر» است. یعنی برنامه «هفت» ساخته می‌شود نه برای نقد(که ای کاش این‌جوری بود) بلکه برای تحقیر سینماگران.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۷:۰۱

فهم تاثیر تبلیغات بازرگانی بسیار پیچیده و ادعای افزایش فروش به خاطر تبلیغات شبکه ماهواره‌ای جِم اغراق‌آمیز است

حبابِ بازار جام جِم

 

ادعایی غیررسمی و البته جالبی مطرح شده درباره اینکه تبلیغِ یکی از شرکت‌های غذایی در شبکه ماهواره‌ای «جِم» فروش آن را به شکل محسوسی افزایش داده است. بعید می‌دانم متخصصان بازاریابی و برندینگ این شرکت نیز با اطمینان بتوانند این ادعا را مطرح کنند. پژوهش‌های علوم اجتماعی و ارتباطات تاحدی مدیون عرصه تجارت، بازاریابی و برندینگ است. در واقع در این عرصه بر اساس نیازی واقعی قرار است ببینیم که مشتریان ما چه محصولی را می‌پسندند و کدام شیوه ارائه محصول بیشتر آنها را به سمت خرید سوق داده است. پیشینه چنین پژوهش‌های کاربردی نیز نشان می‌دهد تبلیغات بازرگانی «تنها یکی از» عرصه‌های تاثیرگذار برای خرید محصول است. بنابراین شما به‌عنوان یک سرمایه‌گذار و یا فعال اقتصادی اگر ادعایی را درباره تاثیرگذاری مطلق یک رسانه در فروش محصول شنیدید، حتما این ادعا را با دقت بیشتری بررسی کنید؛ چون تجربه نظریه و عمل در علوم ارتباطات حرف دیگری دارد.

 

تاثیر جم خارق‌العاده است؟

خارق‌العاده چون می‌دانم حضور هر متغیری می‌تواند در حد خودش موثر باشد. وقتی مک‌لوهان می‌گوید: «رسانه همان پیام است»، این حرف نشان می‌دهد که تکنولوژی خنثی نیست و اثر و پیامد خودش را دارد. در دنیای رسانه‌ای شده امروز این اثر حتما بهتر و بیشتر نمایان است. چیزی که این وسط اهمیت دارد آن است که میزان آن چه‌قدر است؟ و این پرسشی است که تمامی تاریخ کوتاه نظریه‌های ارتباطات پی پاسخ به آن بوده. البته بعید است که به این راحتی‌ها به آن پاسخ دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۷:۵۳