فراتر از خشونت، پورن و فیلترینگ
اکتبر 2012 شارون سلین، به دختر دانشجوی خود در بوستون پیامی فرستاد با این مضمون که «چه طوری؟ اوضاع خوبه؟» دختر شارون هم در چت خود با مادرش جواب مثبت داد و چندتا آیکون خنده و خوشحالی هم برای او فرستاد. همان شب دختر شارون در خوابگاه خودش را حلقآویز کرد و دکترها گفتند که افسردگی داشته. ولی در عکسهای فیسبوک و گپهای مجازی با مادرش خبری از این افسردگی نبود.بررسیها نشان میدهد که تنها هفت درصد ارتباط ما از طریق کلام و نوشته برقرار میشود و 93 درصد آن مربوط به ارتباطات غیرکلامی است. در واقع وقتی در جواب احوالپرسی مجازی میبینیم که طرفمان نوشته:«خوبم» این خوبم، به معنی خوب بودن واقعی نیست؛ چون ما لحن صدا و همچنین زبان بدن او را ندیدهایم.
به گفته سوزان تاردانیکو، مجری تلویزیون و استاد فن بیان مدیر موسسه ارتباطی ALA، 93 درصد از بافتارها و میدانهای ارتباطی ما از بین رفتهاند و در ارتباطهایمان بیشتر روی شایدها و تصور ذهنی خود نسبت به پیام طرف مقابل تکیه میکنیم. چون عبارتهای کوتاه، اشارهها و شکلکها جای ارتباط واقعی را گرفتهاند.
نگاهی آسیبشناسانه به گسترش شبکههای اجتماعی مجازی و کاهش ارتباطات واقعی
بررسیها نشان میدهد که تنها هفت درصد ارتباط ما از طریق کلام و نوشته برقرار میشود و 93 درصد آن مربوط به ارتباطات غیرکلامی است. در واقع وقتی در جواب احوالپرسی مجازی میبینیم که طرفمان نوشته:«خوبم» این خوبم، به معنی خوب بودن واقعی نیست؛ چون ما لحن صدا و همچنین زبان بدن او را ندیدهایم.
به گفته سوزان تاردانیکو، مجری تلویزیون و استاد فن بیان مدیر موسسه ارتباطی ALA، 93 درصد از بافتارها و میدانهای ارتباطی ما از بین رفتهاند و در ارتباطهایمان بیشتر روی شایدها و تصور ذهنی خود نسبت به پیام طرف مقابل تکیه میکنیم. چون عبارتهای کوتاه، اشارهها و شکلکها جای ارتباط واقعی را گرفتهاند.
نقدی بر یادداشت «روزنامه نگاری صلح یا روزنامه نگاری مقاومت» حسن خجسته
دکتر حسن خجسته یکی از بااخلاقترین و باسوادترین اساتید خانواده ارتباطات است. بر کسی خدمات او در زمینه ارتباطات و رادیو پوشیده نیست. از علائق ایشان هم حوزه ارتباطات و سلطه است. از همین منظر امروز ایشان مطلبی را در روزنامه »صبح نو» منتشر کردند با عنوان «روزنامهنگاری صلح یا روزنامهنگاری مقاومت» (اینجا بخوانید).
جای تعجب است که غم و عصبانیت بهحق و درست و متعهد ایشان با آگاهی ناکافی نسبت به روزنامهنگاری صلح میآمیزد و این دلنوشته منتشر میشود. بنده طی این سالها یکی از علاقهمندان به مباحث روزنامهنگاری صلح بوده، از این باب جسارت میکنم و تنها چند توضیح را میآورم.
شناخت خشونت و نه حفظ وضع موجود
فرمودند:«روزنامهنگاری صلح ایده آقای گالتونگ، تفکری ایده آلیستی و درچارچوب لیبرالیسم سیاسی است»مبدع این شیوه روزنامهنگاری گالتونگ است، ولی ادامهدهنده راه کسان دیگری چون خانم مکگلدریک، جیک لینچ، هاوارد رز، ایروان و ... هستند.
در واقع گالتونگ فقط پیشنهاددهنده یک مدل روزنامهنگاری صلح در دهه 70 میلادی بود که این نگاه نیز برخاسته از فرض تاثیرگذاری رسانههاست. اما این که در چارچوب لیبرالیسم سیاسی میگنجد، حرف درستی است. ولی اتفاقا یکی از مهمترین کارهایش درک نسلکشیها و ساختارهای خشونت است.
رسانه؛ متغیری «نامستقل»
کوتاهمدتی است که از انتشار کتاب «متغیر پنهان در سرمایهگذاری» میگذرد. این کتاب بخشی از پایاننامه «ابراهیم علیزاده» است که پژوهش او در دانشکده علوم ارتباطات علامه طباطبایی خوش درخشید. همان موقع هم استاد داور از علیزاده خواست که بخش گفتوگوها را در قالبی مستقل منتشر کند و اکنون نویسنده چنین کرده است و به نظر میرسد تاکنون از آن استقبال خوبی هم شده باشد.
حرف کتاب چیست؟
در این کتاب، نویسنده طی یک پیمایش و مصاحبه عمقی بهدنبال یافتن جایگاه رسانه در عرصه سرمایهگذاری است.
پژوهشگر ابتدا بین 193 نفر از اعضای هیات نمایندگان دوره هفتم اتاق بازرگانی ایران، پرسشنامهای پخش کرده تا چهار فرضیه اصلیاش را آزمون کند. در این پیمایش کنشهای رسانهای این افراد پرسیده شده و دو فرضیه اول نویسنده اثبات میشود: «1- سرمایهگذارانی که از رسانه بیشتر استفاده میکنند، میل بیشتری به سرمایهگذاری اقتصادی دارد و 2- سرمایهگذارانی که از عملکرد رسانهها رضایت بیشتری دارند، میل بیشتری به توسعه سرمایهگذاری اقتصادی دارند.»
فرهنگ شریف شاید آخرین ستون برجا مانده از دهههای طلایی موسیقی ایرانی بود که بر نغمه خاطرات سوار شد و رفت. اگر هنوز اهل گوش دادن به برنامه «گلها» باشید، نام را بسیار میشنوید. چون این برنامه معمولا با یک تصنیف شروع و با ساز و آواز ادامه مییافت.
ساز وآوازی که معمولا شریف یکی از ارکان آن بود. البته نباید از اهمیت همنسلانش غافل شد. کسانی مثل یاحقی، بدیعی، شهناز، خرم، ورزنده و... آنها ظهر و شب مهمان خانههای مردم بودند.
او نیز مثل نوابغی چون یاحقی و خرم از کودکی تکنواز رادیو شد. چون از چهارسالگی نزد پدر و پس از آن نزد عبدالحسینخان شهنازی مبانی موسیقی آموخته بود. پدرش گرچه در منطقه لاریجان و پلور و آباسک و کندلو پیِ گیاهان دارویی میگشت، اما فرهنگ را خوب میشناخت و با هنرمندان زمان نشست و برخاست داشت. پسرش را هم به همین نام خواند.
تقریبا بیشتر اهالی روستاهای میانه راه آمل یکبار در سکوت شب صدای تار او را شنیدهاند. میگفتند فرهنگ شریف مهمان فلانی است. دل شریف اما میزان نغمههای موسیقی ایرانی بود.
سیگنالسازی مثبت از عموسام
پیش از ظهور رسانههای جدید دسترسی رئیسجمهوری به افکار عمومی محدود بود، ولی از زمان هربرت هوور که از 1929 تا 1933 ریاست جمهوری ایالات متحده را برعهده داشت بهتدریج روزنامهها اهمیت روزافزونی یافتند.
بیاییم برای چند دقیقه هم که شده واقعبین باشیم. در اینکه هنوز خوبی نمرده و دنیا را سراسر گند و کثافت نگرفته، من همنظرم با شما، ولی فکر میکنم در بازی زندگی ما نیکو بودن و نکونامی و مهربانی چندان ارزشمند هم نیستند.
نمیگویم خوب نباشیم یا خوبی نکنیم. حرفم این است که ما کمتر یادمان میماند محبتها را. آنهایی را که دوستمان دارند کمتر محبوب ما هستند. درعوض میگردیم دنبال پیدا کردن راهی به دل کسانی که بود و نبودمان برای آنها هیچ فرقی نمیکند.
از قدیم گفتهاند:«نیکی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند» و البته بهنظر من جامعه ما آنچنان هم عاقل نیست. من از بیرون گود حرف نمیزنم و در واقع دارم حدیث نفس میکنم. خود من هم از همان نادانها هستم که یادم میرود محبتها و خوبیها را.
فیشهای حقوقی بهتنهایی نمیتواند زیرپای دولت را خالی کند
افکار عمومی موضوعی مثل حقوقهای کلان برخی مدیران دولتی را خیلی راحت درک میکند و میتواند درباره آن نظر دهد. اینجاست که این موضوع اگر درست مدیریت نشود، میتواند محبوبیت دولت را تا حد زیادی خشهدار کند. برای بررسی عملکرد رسانهها و همچنین جنبههای تاثیرگذاری این اتفاق با دکتر «حسینعلی افخمی»، گفتوگو کردیم. افخمی استاد ارتباطات سیاسی دانشگاه علامه است و در زمینه افکار عمومی و اقناع و تبلیغ متخصص. او میگوید که موضوع فیشها برای افکار عمومی جذاب است و از پیگیری رسانهها در این زمینه کار درستی بود. وی ضمن نقد عملکرد اطلاعرسانی دولت معتقد است، دولتها در سال چهارم از دستاوردهای خویش دفاع میکنند و ماجرای فیشهای حقوقی اگر نزدیک انتخابات ریاست جمهوری اتفاق میافتاد، میتوانست از رای دولت بکاهد، ولی فعلا دولت وقت دارد و میتواند خود را بازیابی کند.
خنثیسازی بمب افکار عمومی
یکی از مهمترین دلایلی که کارتر سال 1980 در انتخابات ریاست جمهوری از ریگان باخت، حل و فصل نشدن ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در رسانهها بود. بحرانی که مخالفان رئیسجمهور دموکرات آمریکا توانستند با برجستهسازی آن در رسانهها پیش از انتخابات، کارتر را فردی ضعیف و بیعرضه جا بزنند. بعدها همین ماجرا بهانهای برای شو و مککوبز جور کرد تا با بررسیهای بیشتر «نظریه برجستهسازی» را مطرح کنند. در واقع حرف آنها این بود که هرچند رسانهها نمیتوانند به مخاطبان بگویند «چگونه» فکر کنند، ولی میتوانند بخواهند که به «چه» فکر کنند. یعنی این رسانهها هستند که اولویت ذهنی و خبری مخاطبان و افکار عمومی را تعیین میکنند.
نکتهای بسیار مهم و اساسی این است که این رسانههای آمریکایی نبودند که بحران گروگانگیری را پدید آوردند (چون هزاران کیلومتر از انقلاب ایران دور بودند)، ولی خوب توانستند با تمرکز نورافکنهای خویش روی ماجرایی بحرانی افکار عمومی را خیره کنند به همین نقطه. این اصل برای تمامی بحرانها و اتفاقهای رسانهای شده صادق است.