8 پیشنهاد برای داشتن کلاسی ضدنژادپرستانه
چهره تفاوت را آبی نقاشی کن
«جیمز بالدوین» نویسنده سیاهپوست و مشهور آمریکایی در کتاب «سخنی با معلمان» میگوید:«اگر خودت را آدمی تحصیلکرده میدانی، مسئولیت اصلاح و دگرگونی جامعه با توست». اگر وظیفه آموزش بهبود وضعیت جامعه است، پس معلمان نیز باید بپذیرند که هر برخورد درست یا نادرست آنان بهوضوح میتواند آینده یک سرزمین را متاثر کند. یکی از عرصههای تربیتی شاگردان امروز رهانیدن آنان از قید و بندهای تصورات کلیشهای و نادرست از دیگرانی است که الزاما شبیه ما نیستند. در ادامه تنها چند پیشنهاد برای به حداقل رساندن تفکرات نژادپرستانه میآوریم. مسلما بنا بر بستر تدریس میتوان شیوههای خلاقانهتری هم بکار گرفت.
***
تنوع آدمها را بپذیریم
در جامعهای که بهطور مداوم ما تصاویر مختلفی از مردمی با پیشینههای متفاوت ارائه میشود، نمیتوان گفت که هیچ تفاوتی نیست و همه یکسانند. پس تفاوتها را بپذیریم. گرایشهای متفاوتی در خود شما نیز وجود دارد که باعث تمایز شما از دیگر معلمان میشود. با این همه وقتی صحبت از تفاوتهای قومیتی و نژادی در کلاس میشود، از این مسئله با روی باز و زبانی مثبتانگارانه استقبال کنید. به بچهها یادآوری کنیم که علیرغم تمام تفاوتهای فرهنگی، قومیتی و ظاهری همه ما انسانیم و احساسات مشترک زیادی داریم.
او فقط با من فرق دارد
اگر در میان دانشآموزان میبینید گروهی بخاطر تفاوت فرهنگی با بقیه متفاوتند، اکثریت را با جنبههای مختلف فرهنگ و رفتار این اقلیت آشنا کنید. ممکن است تعدادی از بچهها مهمان شهر شما باشند. از آنها بخواهید از زندگی در شهر خودشان بگویند. اگر میتوانید با هماهنگی خانوادههای این بچهها، خوراکیهای خوشمزه و لباسهای محلی آنان را امتحان کنید. اگر باور غلطی نسبت به این قوم یا شهر وجود دارد از بچهها بخواهید تا با آن مواجه شوند و مثلا از همین اقلیت بخواهند که درباره صحت آن توضیح دهند. پیروان ادیان دیگر نجس نیستند؛ آنها فقط با ما متفاوتند. در کلاس یادآوری کنیم خداوند نیز در کتب آسمانی بر این تفاوت تاکید کرده است؛ از جمله در آیه 13 سوره حجرات هم میفرماید:«ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!»
کارگروهی فراموش نشود
اگر بچههایی در کلاس هستند که از جمع فاصله میگیرند و یا اینکه جمع آنان را شبیه خود نمیداند(مثلا ممکن است لهجه همهفهمی نداشته باشند) بهتر است کلاس را به گروههای کوچکتری قسمت کنیم و از این گروهها کار بخواهیم. در این صورت هریک از این افراد متفاوت در گروههای کوچک برای رسیدن به هدف خودشان را بهتر نشان میدهند. اینجاست که در مقابل هدفی هیجانانگیزتر تفاوتها رنگ میبازد. از طرف دیگر، بچههای گوشهگیر اعتماد به نفس بیشتری برای دیده شدن در کلاس پیدا میکنند. همین ارتباطهای کوتاه در گروههای کوچک زمینهساز ارتباطهای میانگروهی میشود. از بچههای دیگر بخواهید همکلاسیهای خود را نقاشی کنند یا بنویسند درباره آنان چه حسی دارند؟ بدین ترتیب بچهها ضمن پذیرش تفاوتها ارتباطی معطوف به عطوفت و مهربانی میسازند.
گروههای قومیتی کوچک یکپارچه نیستند
علیرغم اینکه رسانههای گروهی به خیلی از کلیشههای قومیتی دامن میزنند، ولی یادمان باشد وقتی وارد گروههای دیگر میشویم الزاما بسیاری از کلیشهها درباره آنان صدق نمیکند. مثلا غیرتمند فقط مخصوص مردم یک استان نیست. مقتصد بودن آدمها را نیز محل تولدشان تعیین نمیکند. مثلا برای لحظهای به استان سیستان و بلوچستان بیندیشیم. فیلمها و سریالها و اخبار تلویزیون چه تصویری را بیشتر از آن استان ایران ساخته است؟ متاسفانه طوری عمل شده که انگار هر که لباس اصیل بلوچی به تن دارد، مشغول کار خلاف است. در حالی که به هیچوجه اینگونه نیست. کرد، لر، بلوچ، عرب، ترک و ... همه مردمان همین سرزمین هستند. پس بچهها میتوانند با آنان ارتباط بگیرند. هریک از این اقوام سنتها و آیینهای جذابی دارند که باید بچهها را با آنها آشنا کرد.
خواندن و روشنگری کردن
بدون ایمان به کاری که انجام میدهید نمیتوانید معلم صلح خوبی باشید؛ چون گرایشهای نژادپرستانه بالاخره سر بزنگاههایی خود را نشان میدهند. بنابراین درباره قومیتها و تفاوتهای آدمها بیشتر بخوانید. قرار بر دوست داشتن تمام مردم دنیا نیست، بلکه باید بتوانید آنها را بپذیرید. قرار هم نیست بچهها براحتی حرفهای ضدنژادپرستانه شما را بپذیرند. ممکن است علیرغم تاکیدهای ضدنژادپرستی شما در کلاس این کودک در خانه مدام از سوی والدین بمباران نژادپرستانه شود. بنابراین کار سادهای در پیش نداریم. مثلا به شاگردی که مدام از برتری قوم آریایی نسبت به دیگر اقوام میگوید، با دادهها و اطلاعات تاریخی بتدریج بفهمانید احترام به کوروش کبیر منافاتی با علاقه به دیگر اقوام ندارد. تمامی شخصیتهای تاریخی اشتباهات و خدمات زیادی داشتند که باید ایندو را در کنار هم دید. نمیتوان عامل عقبماندگی امروز را فقط تکعاملی بررسی کرد و انداخت گردن یک گروه خاص.
قصهها را یکسویه تعریف نکنیم
هیچ کدام از داستانهای تاریخی و قومیتی یک سویه ندارد؛ موقع تعریف کردن درباره یک اتفاق هیچگاه یکطرفه به قاضی نرویم. در داستانهای تاریخی اشتباه سران یک قوم یا فرمانروای ظالم را به مردمش تسری ندهیم. نمیتوان گفت که چون اسکندر مقدونی ایران را به آتش کشید پس تمامی اهالی مقدونیه هنوز مردمانی ظالم و وحشیاند. از بچهها بخواهیم تا خودشان را جای شخصیتها بگذارند. بعد از آنان بپرسید که اگر تو بودی چه میکردی؟ این کار نیازمند مطالعه بیشتر است؛ چون باید وقت بگذارید و جنبههای دیگر یک داستان تاریخی را مشخص کنیم. پس از تعریف دوسویه یک ماجرا از بچهها بخواهیم دربارهاش فکر کنند. با قضاوتهای سَرسَری و یکسویه فقط به شکلگیری نوعی کلیشه فکری در آنان کمک کردهاید.
با کلیشههای جنسیتی مبارزه کنیم
یافتههای کسانی چون خانم «میترا ترابی» درباره کلیشههای جنسیتی در کتابهای کودکان نتایج مطالعات متعدد و مشابه دیگر را تایید میکند؛ «با وجودی که مظاهر جامعه ایران به سمت مدرن شدن پیش میرود، ولی در همه کتب کودکان زنان در قالب کلیشههای سنتی تعریف شده و هویت جنسیتی که از آنها تعریف شده هویتی انفعالی است. در زندگیهای مدرن کار زنان فقط خانهداری نیست، مردان هم فقط نباید به کار بیرون مشغول باشند. خانه رئیس مشخصی ندارد، بلکه کارها با تعامل سازنده میان دو جنس پیش میرود. نه مردان موجوداتی بیوفا و هوسبازند و نه زنان ضعیف، وابسته، مکار و حیلهگر.
نژادپرستی بد است و نه نژادی خاص
خوب است که گاهی درباره اتفاقهای اطراف با بچهها صحبت کنیم. با توجه به اینکه شبکههای صداوسیمایی در ایران مدام در حال نمایش جنگ و کشتار در کشورهای منطقه هستند، بنابراین باید منتظر بود تا یکی از بچهها در این باره از شما بپرسد. مثلا چرا عربستانیها یمنیها را میکشند؟ موقع پاسخ دادن یادمان باشد، مردم هیچ قوم یا کشوری با دیگری مشکلی ندارند و نمیجنگند بلکه این حکومتها هستند که بنابر مصالحی دست به جنگ میزنند. جنگها همیشه دو سویه دارند و بهطور مطلق یه سمت همیشه ظالم نیست و سمتی دیگه همیشه مظلوم. اگر بچهها را از افغانها ترساندهاند، درباره این کشور همسایه بیشتر صحبت کنید. نمودهای فرهنگی آنان را نشانشان دهید و توضیح دهید که چرا طی سالهای اخیر مهمان ایران شدهاند.
***
ممکن است بگویید مگر یک معلم چهقدر میتواند موثر باشد؟ از طرفی با وجود تمام این تلاشها باز هم به بهانههای نژادپرستانه کودکان غزه و سومالی و عراق و سوریه در حال کشته شدن هستند. اصلا تا زمانی که نژادپرستی خودخواهانه نباشد، نمیتوان براحتی آدمها را از بین برد و این روند همچنان ادامه دارد. درست است. رفع تبعیضها به طور کامل مقدور نیست. اتفاقا باید بچهها را با همین واقعیتها مواجه کرد. اما در حد خودمان میتوانیم تیشهای بر تنه سنگین تصورات قالبی موجود بزنیم. باید چهره تفاوتها را آبی نقاشی کرد، مثل صورت عشق.
این مقاله در ماهنامه «ماهنو» به چاپ رسیده است.