مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

پراکنده

دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۱۰ ب.ظ

شاید توی یه اداره دولتی و خسته کننده و غیرفرهنگی جواب سلام ندادن طبیعی باشه ولی اینکه می بینم کسانی هستند که در تحریریه زورشان می‌آید جواب سلام بدهند، جای تعجب دارد...


خشا و مامان رفتند آمل... نگذاشتند ببرم‌شان. حال پدر خوب است. حال من هم خوب است. حمید آمده تهران و من و علی خوشحالیم از بودن کنارش. به جریان نوشتن پروپوزالم کمک زیادی کرده است. دوست دارم این رفیق بسیار با مرام را.


ممکن است خبر بدی بهم برسد... امیدوارم که این‌گونه نشود. هرموقع که این‌جوری می‌شود دلم می‌خواهد کلا توبه کنم از یه کارهایی...


کارم را دوست ندارم. امیدوارم بتوانم زودتر رخت و پخت خویش جمع کنم و دست نگاری گیرم و دل به باغ و بهاری بسپارم...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی