مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

مدادسیاه

گا‌ه‌نوشته‌‌هایی درباره هنر و ارتباطات

بایگانی

آتش‌نشانیِ رسانه

سه شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۲۳ ب.ظ

چه عواملی باعث می‌شود تا رسانه‌ها در کاستن آتش خشونت‌های خیابانی موثر عمل کنند؟


 رسانه‌ها مرغ عزا و عروسی‌اند و مثل همیشه یکی از متهمان اصلی ناآرامی‌ها. اینجاست که از نظر برخی مسئولان، در بحران‌ها بستن و فیلتر کردنش از نان شب هم واجب‌تر است. برای مسئولانی که رسانه را خوب نمی‌شناسند، باز هم باید تکرار کرد که «رسانه‌ها نه سرچشمه‌ دردند و نه عامل نهایی درمان». رسانه‌ها نه قدرتمند مطلق‌اند و نه بی‌قدرت مطلق، بلکه متغیری واسط در جریان‌های اجتماعی محسوب می‌شوند.

اگر چنین است، آیا می‌توان از آنها به عنوان واسطه خوابانیدن آتش کشمکش‌ها استفاده کرد؟ جواب این است که بله، به شرطی که رسانه‌ها و خبرنگاران پس از به‌دست آوردن زمینه «آزادی مسئولانه»، مجهز به «ابزار تحلیل کشمکش» باشند.

 

آزادی مسئولانه

کلیت ساختار یک حکومت باید به این نتیجه برسد که رسانه‌ها حق دارند از سازمان‌های مختلف انتقاد کنند و آنها را به چالش بکشند. لازمه این کار شفافیت است. البته این امر هیچ‌گاه به شکل مطلق اجرایی نمی‌شود. ولی باید این بستر به طور نسبی برای کار رسانه‌ای فراهم باشد. نکته مهمتر اینجاست که خود رسانه‌ها هم باید در برابر منافع و نیازهای جامعه مسئول و پاسخگو باشند؛ چون با اشتباه آنها افکارعمومی نیز مرتکب خطا می‌شود. در اینجا هم چالش تعریف متکثر از «منافع و نیازهای جامعه» مطرح است. با این همه، نمی‌توان از رسانه‌ها انتظار نقشی مثبت داشت، بدون اینکه قید و بندهای ایدئولوژیک، حقوقی و بروکراتیک را از دست و بال‌شان برداریم.

صداوسیما را در نظر بگیرید. هنوز از نظر برخی مسئولان، این رسانه شبیه چوب رهبری ارکستر افکارعمومی عمل می‌کند. در حالی که نه صداوسیما چوب رهبری ارکستر است و نه افکار عمومی یکدستی و هماهنگیِ ارکستر را دارد. به همین خاطر هم عموم مردم چنین ناامیدند از خیرِ آن. در حالی که ناگفته پیداست در این سازمان چه ظرفیت‌هایی برای تعامل سازنده میان مردم و مسئولان وجود دارد. هرچه‌قدر هم از این رسانه دلخور باشیم، ولی نمی‌توانیم گستره نفوذ آن را منکر شویم. برای همین در این ساختار(دست‌کم در عرصه اطلاع‌رسانی) باید نگاه حرفه‌ای و رسانه‌ای حاکم شود. نه آنکه این رسانه‌ها در حالی که شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها لحظه‌به‌لحظه از یک فاجعه‌ خبر می‌دهند و مسئولان در توییتر درباره آن اظهارنظر می‌کنند، ما در شبکه خبر در به در پیِ مسئولان مربوطه بگردیم که آیا صلاح است تلویزیون درباره این فاجعه اطلاع‌رسانی کند یا نه. زمانی می‌شد چنین عمل کرد ولی اکنون باید موانع اطلاع‌رسانی را از سر راه خبرنگاران حرفه‌ای صداوسیما برداشت. تاکید می‌کنم مشکل خبرنگاران نیستند، بلکه مشکل ساختار فرسوده، محافظه‌کار، کُند و مصلحت‌جوی صداوسیماست. این ساختار تا بخواهد بیندیشد به اینکه آیا مصلحت است که درباره اعتراضات خیابانی اطلاع‌رسانی کنیم یا نه، کانال‌های تلگرامی، ده‌ها کلیپ کوتاه منتشر کرده‌اند و تک‌تک کاربران توییتر و فیس‌بوک را مستقیم برده‌اند به مرکز آتش.

البته آتشی سوزنده‌تر هم در این میان روشن است؛ بی‌اعتمادی سراسری. اینکه برای شنیدن اخبار واقعی باید به جایی غیر از رسانه‌ ملی مراجعه کنیم. اینکه ما در برابر کلیت حکومت یک «دیگری» بیگانه محسوب می‌شویم. احتمالا مسئولان مربوطه باز هم واژه «مصلحت» را پیش می‌کشند. مصلحتی که شاید سال‌های ابتدایی دهه 70 کارکرد داشت؛ مشهد و اسلام‌شهر شلوغ شد. رسانه‌ها پوشش چندانی ندادند، افکار عمومی هم چندان پیگیر ماجرا نشد و حاکمیت توانست هر طور که بود قصه را جمع کند. ولی حالا که یک پست اینستاگرامی یا توییتری در کمتر از 10 دقیقه چند ده‌هزار نفر بیننده دارد، دیگر نمی‌تواند شیوه‌های مصلحت‌اندیشانه پیشین را پی گرفت.

 اکنون مصلحت، باز گذاشتن راه ارتباط و تعامل میان افکار عمومی و مسئولان قواست. مردم باید به این نتیجه برسند که حرف‌شان شنیده می‌شود. واسطه این جریان رسانه‌ها هستند. البته در شرایط بحرانی، کار به این سادگی‌ها نیست و نمی‌توان ناگهان مجراهای بسته پیشین را باز کرد، چون نتیجه عکس می‌دهد با این همه، باید به‌تدریج کلیت مسئولان موثر به این نکته پی ببرند که رسانه‌ها می‌توانند واسطه اعتمادسازی و اتفاقا آرام کردن اوضاع باشند. باید دست رسانه‌ باز باشد تا بتواند بر طبق منافع عمومی عمل کند. آزادی مسئولانه اعتماد می‌آفریند و اعتماد به رسانه‌های داخلی می‌تواند دست سوء‌استفاده‌گرها را کوتاه کند.

 

ابزار تحلیل کشمکش

روزنامه‌نگاری غوغاسالار و مرسوم امروزی از پس آرام‌سازی اوضاع بر نمی‌آید و حتما بر آتش دعوا می‌افزاید و از این راه برای خودش مخاطب (بخوانید درآمد!) بیشتر کسب می‌کند. باید اصولی آزادی‌گرا و در عین حال متعهد به انسانیت و اخلاق صلح‌محورانه پیش گرفت. اصولی که امروزه در قالب «روزنامه‌نگاری صلح» تدوین شده است. خبرنگاران و پژوهشگران زیادی را در نقاط بحران‌خیر دنیا از این اصول و ابزار تحلیل کشمکش‌ها استفاده می‌کنند تا با کمک رسانه‌ها زمینه‌های شکل‌گیری خشونت را کم‌اثر کنند. روزنامه‌نگاری صلح پیش از هرچیزی ابتدا زمینه‌های شکل‌گیری خشونت را بررسی می‌کند.

ششم دی‌ماه- یعنی یک روز پیش از شروع اعتراضات در مشهد- دکتر نعمت‌الله فاضلی، جامعه‌شناس، در روزنامه‌ ایران یادداشتی نوشت و گفت:«ایرانیان عصبانی نیستند، جامعه عصبی است». این مدرس پیشین دانشگاه علامه‌طباطبایی، به تحلیل دلایلِ فراوانی رفتارهای خشن در جامعه ایران پرداخت و نوشت: «آنچه موجب شکل‌گیری عصبانیت و پرخاشگری شده است، «جامعه عصبی» است نه «انسان عصبی». جامعه عصبی از مشکلات روان‌تنی و اختلالات عصبی و زیست‌شناسانه رنج نمی‌برد؛ بلکه جامعه‌ای است که عمیقاً احساس اجحاف می‌کند.»

احساس «اجحاف» امری نیست که یک‌شبه پدیدار شده باشد. فرایندی ساختاری و آرام این فکر را در ذهن برخی معترضان انداخته که چاره‌ای جز اعتراض خیابانی نیست. از نظر آنها تدبیرها بی‌جواب مانده و همه دریچه‌های امید بسته است. چه شده که حتی رای‌دهندگان به روحانی نیز شعارهایی هنجارشکن سر می‌دهند؟ برای پاسخ به این پرسش روزنامه‌نگاری صلح عمیق‌تر به ماجراها نگاه می‌کند.

البته روزنامه‌نگار صلح یک دستگاه جادویی نیست که با زدن دکمه‌اش اوضاع گل و بلبل شود، بلکه برای موثر واقع شدن آن باید از مدت‌ها پیش برنامه می‌داشتیم. روزنامه‌نگاری صلح در ساختار آموزشی یک‌سویه شکل نمی‌گیرد. روزنامه‌نگار ما دست‌پرورده نظام آموزشی ماست. نظامی که به قول پائولو فریره، اندیشمند منتقد برزیلی، شکلی «مخزنی» برای آموزش دارد. معلم متکم‌وحده است و دانش خود را با اقتدار به بچه‌ها «دیکته» می‌کند. با این همه، اگر زمینه آزادی مسئولانه رسانه‌ها را فراهم می‌کردیم، امروزه می‌توانستیم از تلویزیون و حتی کانال‌های رسمی پیام‌رسان تلگرام برای آرام کردن اوضاع و یا دست‌کم سرایت نکردن آتش به شهرهای دیگر استفاده کنیم.

روزنامه‌نگاری صلح چهار مولفه دارد:

1-      فرایندمداری:‌ یک روزنامه‌نگار صلح می‌داند که فقط نباید اعتراض‌ها و خشونت‌های خیابانی را منعکس کند. مردم ناگهان به خیابان نیامده‌اند. چه جریانی طی شده که اعتراض‌ها به خیابان سرایت کرده؟ دولت با اعتراض‌ مالباختگان موسسه‌های مالی چگونه برخورد کرده؟ پشت این موسسه‌های مالی چه نهادها یا افرادی حضور دارند؟

2-      حقیقت‌محوری: چه کسانی از این اعتراض‌های خشن خیابانی سود می‌برند؟ گروه‌های درگیر چه کسانی هستند؟ کدام افراد و گروه‌ها از شعارهای ساختارشکن حمایت می‌کنند و بیانیه صادر کرده؟ رسانه‌ها و مسئولان محرکِ این اعتراض‌ها چه کسانی هستند؟

3-      راه‌حل‌گرایی: چه کسانی راه‌حلی مطرح کرده‌اند که به آرامی خشونت‌ها را کم می‌کند. کدام گروه‌ها می‌توانند روی افکار عمومی موثر باشند؟ راه‌حل آنها چیست؟ آیا بستن تلگرام می‌تواند از آتش خشونت کم کند؟ آیا معترضان فقط از طریق تلگرام و اینستاگرام مطلع و تحریک می‌شوند؟

4-      مردم‌مداری: بیشترین آسیب را مردم عادی تحمل می‌کنند. فارغ از اینکه در این میان بیگناهان ناخواسته زخمی می‌شوند یا کشته، به لحاظ اقتصادی نیز عده زیادی ضرر می‌کنند. برای نمونه، این‌طور نایب رئیس کمیسیون کسب و کارهای نوین اتاق ایران گفته بین ١٠ تا ۱۵ هزار کسب و کار در ایران به صورت کاملا مجازی اداره می‌شوند و فیلترینگ کار آنها را خوابانده است. مردم عادی اصولگرا و اصلاح‌طلب ندارند. انسانیت در جامعه ایران دارد ضربه می‌خورد و نباید از این جریان هیچ‌کس خرسند باشد.

یادمان باشد که این خشونت‌ها، احساس اجحاف و عصبانیت اجتماعی ناشی از نارسایی‌های بلندمدت ساختاری است. جامعه شهری امروز که از اقتصاد تولیدی-کشاورزی دیروز فاصله گرفته، به سمت اقتصاد خدماتی آمده و در قبال مالیاتی که می‌دهد توقع‌ها و خواسته‌های به‌حقی دارد. رسانه‌ تنها واسطه رساندن این خواسته‌ها به مسئولان و میدان اجتماع است. ولی اگر همین ابزار اطلاع‌رسانی محدود شود یا اینکه برای کسب منفعت اقتصادی یا سیاسی به آتش منازعات دامن بزند، بی‌گمان نمی‌توان از رسانه‌ها انتظار نشاندن آتش خشونت‌ها را داشت.


این یادداشت در هفته‌نامه «تجارت فردا» در تاریخ 16 دی 96 به چاپ رسیده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی